زندگی من= (خودآگاه + ناخودآگاه) من

زندگی من= (خودآگاه + ناخودآگاه) من

خدایا برای تو حرکت می‌کنم؛ تمام سعی خود را به کار می‌گیرم؛هدفمند و پرشور گام برم
زندگی من= (خودآگاه + ناخودآگاه) من

زندگی من= (خودآگاه + ناخودآگاه) من

خدایا برای تو حرکت می‌کنم؛ تمام سعی خود را به کار می‌گیرم؛هدفمند و پرشور گام برم

آلزایمر

چرا چیزایی رو که باید، فراموش نمیکنم؟

چرا ریز مکالمات و اتفاقات اون روزای لعنتی رو یادمه و هر اتفاقی برام میفته یک تلنگر تلخه از اون روزا ولی کارای روزمره‌ام رو فراموش میکنم؟

یادم میره چیکار باید کنم؟

یادم میره وسیلم کجاس؟ 

یادم میره مامانم چی گفت؟

می‌ترسم آلزایمر بگیرم و فقط اون روزا یادم باشه و باز تلنگرهای تلخ بیان سراغم


آخ اگه ننویسم خفه میشم.ببخشید بچه ها ببخشید

فقط این وبلاگه و... 

نظرات 3 + ارسال نظر
یک ذهن پریشان یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 16:33

میدونی چرا ؟؟؟؟ چون خودت میخوای ! خودت میخوای که فراموش نکنی . این خودتی که اونقدر خاطراتتو تو ذهنت مرور میکنی تا همیشه ملکه ی ذهنت بشه .

خیلی بده که

الن یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 12:51

واى سوره ىه مرضى ذهن ادم داره جىزى که بخواد ىادت بره رو محکم تو سرت حک مى کنه

خیلی بده

باران پاییزی یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 11:19 http://baranpaiezi.blogsky.com

نمیخام نصیحت کنم سوره ولیخب همونطور که اون اتفاق تو ذهنت پررنگتر میشه حالا یا لذت بخشه یا دردناک باقی موضوعات رو با همین چاشنی پررنگ کنی حتمن یادت می مونه.
مداد و کاغذ هم خوبه اگه یادداشت کنی یادت می مونه. من با اینکه حافظه ی قوی ای دارم اما تو محل کارم حتمن از دفتر یادداشت استفاده می کنم

پیشنهاد خوبیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد