ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب یلدا تو خونۀ ما پر از آدمه
دایی و خاله و بچهها و عروس و داماد و نوه
خوبه؛ جمع بودن رو میگم و دیدن آدما...
شب یلدا ظاهراً یک دقیقه بیشتره ولی همین شلوغی آدما که تو رو فقط تو یک مورد میبینن: اونم مسخره کردن ظاهرت، پوششت و ظاهرت برات ساعتها میگذره
میای اتاقت دوپینگ میکنی با تلویزیون با اینترنت با رادیو با پیامک
کسی نیست که پیامک رو جواب بده با خودت میگی همینقدر هم خوبه
اینها امسال هم بود با زیاد و کم شدن هر اتفاق؛ مثلاً:
1.تعداد آدما امسال کم بود
2.تنها شخصی که نگاه عاقل اندر سفیه بهم مینداخت dady بود
3.دوپینگ بیشتری احتیاج داشتم؛اینجوری بگم مثل معتادی بودم که هرچی مصرف میکردم تأثیری روم نداشت بدنم عادت کرده بود
4. فکر کنم 3 اینها بود که پیامک تبریک به دوستانم زدم و دیگه تمام و دوستانی که پاسخ دادن
همچنان انتظار میکشد مرا