-
ایستادگی
یکشنبه 14 مهر 1392 21:19
دارم برای عروسی برادرجان آماده میشم میخوام همونیکه میخوام و دوست دارم و لذت میبرم تو عروسی داداش جان جانم آماده باشم میخوام راحت باشم این بار روی خواستم محکم ایستادم و می ایستم پ ن: میدونم برای خیلی موضوع کوچولویی هستش پلی خب برای من اولین و بزرگترینه
-
آلزایمر
یکشنبه 14 مهر 1392 00:22
چرا چیزایی رو که باید، فراموش نمیکنم؟ چرا ریز مکالمات و اتفاقات اون روزای لعنتی رو یادمه و هر اتفاقی برام میفته یک تلنگر تلخه از اون روزا ولی کارای روزمرهام رو فراموش میکنم؟ یادم میره چیکار باید کنم؟ یادم میره وسیلم کجاس؟ یادم میره مامانم چی گفت؟ میترسم آلزایمر بگیرم و فقط اون روزا یادم باشه و باز تلنگرهای تلخ بیان...
-
یک کشف شکمی
شنبه 13 مهر 1392 20:21
یک عدد LEDبزرگ روی یکی از دیوارهای پروما هست که همیشه در حال تبلیغ گذاشتنه یکی از تبلیغاش اینه که یک آقاهه با چیپس چیتوز بهدست تو جاده منتظر واستاده تا یکی سوارش کنه سوار میشه؛ تعارف میکنه که بفرما طرف برمیداره میاد خودش بخوره هیچی توش نیست امروز برای دورچینی غذا مامان گفت برو چیپس بخر و خریدم و من کشف کردم که:...
-
منت خدای را عزَّوجل
جمعه 12 مهر 1392 15:46
اینجانبان به یک خواستهمان رسیدیم و از این بابت خدای را شاکریم باشد که به دگر خواستههایمان نیز برسیم بهخصوص اصلیترینشان
-
پ د ر- ب ا ب ا
چهارشنبه 10 مهر 1392 01:43
-
جیمبو
دوشنبه 8 مهر 1392 23:57
صدای هواپیما میاد نمیدونم داره قصد میکنه بیاد پایین یا نمیدونم قصد بالارفتن داره؟! توی ذهنم دارم خودم رو با هواپیما و با خلبان مقایسه میکنم
-
من خنگم
دوشنبه 8 مهر 1392 21:45
سعی تلقین حرف زدن دارم با خودم فکر میکنم: من معنی اینها رو میدونم؟ درست انجام میدم؟
-
آشتی
یکشنبه 7 مهر 1392 21:52
دیروز داشتم حاشیههای صحبت روحانی و اوباما رو گوش میکردم وقتی اوباما میگفت روحانی تماس گرفته و روحانی میگفت اوباما تماس گرفته یاد آشتی بعد از قهر خودم و زهرا افتادم که؛ من میگفتم اون منّتکشی کرده و اون میگفت سوره منّتکشی کرده
-
دوست
جمعه 5 مهر 1392 01:12
دوست هرجا باشه دوسته ممنون حمیدۀ عزیزم ممنون میخوام بگم اگر شماها نبودین من تموم شده بودم
-
یک مهمون خوب
پنجشنبه 4 مهر 1392 13:36
دور هم جمع شدنا و با اصرار فراوان اجازه گرفتن از بدریخانم که بذارن بچهها بمونن خونمون فوتبال بازی کردنا تو حیاط تا صبح بیدار موندن و فیلمی دیدن ورقی بازی کردن گفتن از اتفاقات روزمره و خندیدن بهشون خندههاش جک تعریف کردناش فیلم دیدناش فیلم گذاشتنا و هر چند دقیقه روی استپ و توضیح و ترجمۀ کردنا و ادامۀ فیلم(اون موقع...
-
امکانات
چهارشنبه 3 مهر 1392 21:27
تهران تهران تهران چرا همیشه همۀ امکانات باید تهران باشه؟ منم میخوام منم زندگی میخوام
-
سخنی با خدا
چهارشنبه 3 مهر 1392 20:24
فقط یک کار واسه دلخوشکُنَکَم انجام بده برای یه ذره امید برای یه ذره خنده از ته دل خداجان
-
تنهایی
چهارشنبه 3 مهر 1392 12:29
یکی از دوستام که همیشه بهونۀ من برای بیرون رفتن بود رفته روستا زندگی کنه از این همه تنهایی میترسم خیلی هم میترسم
-
نظرسنجی
چهارشنبه 3 مهر 1392 00:10
لطفاً اول نظرسنجی رو جواب بدید و بعد اگر توضیح و تفسیری دارید بیاید توضیح و تفسیر رو اینجا بنویسید ممنون و این هم نتیجۀ نظرسنجی:
-
پیرو پست سلامتی ;)
دوشنبه 1 مهر 1392 22:58
جونم براتون بگه که: اینجانب از فردا صبح باید ناشتا 1قاشق مرباخوری اسفرزه و خاکشیر رو که در پایین میبینین با یک استکان آب جوشیده و 5قاشق گلاب و یک استکان عرق 7گیاه سرد(نمیدونم شامل چیاست؟) رو مخلوط و میل نمایم و شام نیز هم میوه یا کاهو بخورم(کاهو دوست ندارم ولی مثل اینکه از این به بعد باید دوست داشته باشم) آدرس آقا...
-
بوی ماه مهر ماه مدرسه
یکشنبه 31 شهریور 1392 22:46
اولین روز ورود من به مدرسه مثل هر کلاس اولی 31شهریور بود با زهرا رفتم ولی اینقدر عجله داشتم که نه مامان و نه زهرا به گرد پام نرسیدن به نوعی خودم تنها دبستان عابس فاصلۀ خیلی کمی در حد اینقده با خونمون داره یادش بهخیر یک کارت درست کرده بودن و بدو ورودمون بهمون دادن و ما زدیم و تا مدتها این کارت به مقنعه هامون وصل بود:...
-
شانس
یکشنبه 31 شهریور 1392 19:37
-
:))))))))))
شنبه 30 شهریور 1392 23:05
-
کاش
شنبه 30 شهریور 1392 01:12
کاش بودی و میدیدی . . . . . . کاش نبودم و نمیدیدم
-
بازی
شنبه 30 شهریور 1392 00:31
بازیمان گرفته است به آخر صفحۀ وبمان میرویم فلش پرش به بالای صفحه را میزنیم میرویم بالا و خوشحال دوباره و 100باره تکرار میکنیم
-
هر روز بیشتر از دیروز
پنجشنبه 28 شهریور 1392 20:42
-
سلامتی
سهشنبه 26 شهریور 1392 19:40
از 1شهریور روزی نبوده که سالم باشم و مثل آدم روزم رو شب و شبم رو روز کنم باید برم دکتر میخوام برم طب سنتی
-
تولد بابای عزیزم امام رضا علیهالسلام
سهشنبه 26 شهریور 1392 19:38
خیلی بده مشهدی باشی مشهد زندگی کنی مسیر خونهتون خوشمسیر باشه با حرم تصمیم اکید گرفته باشی اونم از یک هفته پیش که روز تولد بری حرم سرما بخوری و بیفتی تو رختخواب باباجون تولدت مبارکم باشه
-
هر روز بیشتر دختر میشوم
سهشنبه 26 شهریور 1392 19:02
پیرهن میپوشم چیندار چیندار
-
عشق
سهشنبه 26 شهریور 1392 18:30
دیشب بعد از عروسی رفتم خونۀ خواهرم.املت درست کرد و نشستیم به خوردن همسر خواهر جان هی با غذاش بازی میکرد و نمیخورد «س» که مسلماً خواهرمان است: خوشمزه نیست من: خیلی خوشمزه شده که «م» : دقیقاً من: خیلی خوشمزه شده که «س» : جالبه با عشق درستش نکردم.حوصلۀ غذا درست کردن نداشتم.فقط یه چی درست کردم که درست کرده باشم من: خیلی...
-
وجود یک اتفاق
دوشنبه 25 شهریور 1392 00:38
وقتی تو 24ساعت فقط یک حادثۀ کوچولوی قرار بر اتفاق افتادن، وجود داشته باشه اون روزت ساخته میشه اون روزت معنی پیدا میکنه اون روزت معنای زندگی داره سلام بلاگاسکای امیدوارم خونۀ خوبی باشی 1. ایهاالناس من قالب بلاگفام رو خیلی دوست دارم 2. نظرسنجی مهمه برام نظرتون مدیونید بگید چه از خودمتشکر! پست خودش رو لایک کرده.بعضی...