-
یک سایت خوش آب و رنگ
دوشنبه 4 آذر 1392 23:14
ر ن گ ی ر ن گ ی http:// r a n g i r a n g i . c o m
-
تکرار
یکشنبه 3 آذر 1392 11:52
وقتی احساست سلولت آره تمام وجودت زمان مکان اشکال کتاب همه تکرار باشن حرفات هم تکراریه توی این مدت که ننوشتم سرمایی بیادب خورده بودم حالا اومدم تا بنویسم ولی همونهاست همون تکرار همون مکررات واقعاً نمیدونم باید چیکار کنم.خالیم.خالیه خالیه خالی. بهقول یک دوست که داره یک زندگی جدید رو تو وجودش میپرورونه و به زودی مادر...
-
عجب...
شنبه 2 آذر 1392 02:22
بالطبع بهتره برید خود وبلاگ نیره. این هم لینک
-
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
شنبه 2 آذر 1392 01:49
بالطبع بهتره برید خود وبلاگ فرزانه. این هم لینک
-
سوسوی فانوس نگاه تو...
شنبه 2 آذر 1392 01:03
بالطبع بهتره برید خود وبلاگ صفورا. این هم لینک
-
رنگ صورتی= شارژ روحی
شنبه 18 آبان 1392 00:38
در راستای لطف مریم در خرید یک کیف پول خوشگل صورتی تصمیم گرفتم برم و یک کیف صورتی و رنگی پنگی خوشگل هم بخرم بعد دیدم خوشگل صورتیهایی هم هست که اینجانب احتیاج دارم و خریدم میخوام یک جاکلیدی خوگشل صورتی هم بخرم یک روسری هم خریدم که البته سبز هستش، نخی و بلند؛ همونجور که دوست دارم به حول و قوۀ الهی باید یک روتختی بخرم که...
-
حضرت عباس علیهالسلام
پنجشنبه 16 آبان 1392 01:05
-
ترس
چهارشنبه 15 آبان 1392 00:41
حال و احوالم هر روز داره بیشتر قاطی میکنه و دیوونه میشه میترسم از واقعاً دیوونه شدن میترسم از اینکه نکنه میترسم خیلی هم میترسم به یک زلزله تو زندگیم احتیاج دارم میترسم از اینکه نکنه خدا در راستای اتفاقات حادث شده تو زندگیم که حرفام رو به بدترین وجهش براورده کرده نکنه نکتۀ زلزله رو تو اون وجه بد حرکت بده کافر...
-
احساس عکس
سهشنبه 14 آبان 1392 00:39
یک دوست مجازی خوب که همیشه از خوندنش لذت میبرم بهم یک ایمیل فرستاد تفاوت من با جان لنون از همین نقطه شروع شده : من نگفتم شما مفهوم زندگی رو متوجه نشدین. گفتم بزرگن بهتر از من میفهمن و ای کاش فقط شادی رو از خودم میگرفتم نه به خودم با قحطی هدیه، غم دادم شارژر دوربینم رو گم کرده بودم پریروز برای جشن عقد پسرخالهجان رفتم...
-
تولد تولد تولد اولدوزمون مبارک
دوشنبه 13 آبان 1392 16:41
-
گدایی
یکشنبه 12 آبان 1392 02:37
هر وقت اومدین مشهد و به نظرتون اومد وقت دارین به من بگید تا با هم باشیم و هوایی از لذت بهم بخوره آره دارم رسماً گدایی میکنم مریم عزیزم ممنون خیلی بهم خوش گذشت فرزانه ممنون خیلی روز خوبی بود دلآرام بهترین روزم رو ساختی صنم ثمر میترا آقای ملکشاه ممنون
-
بازی با کلمات انگلیسی
یکشنبه 12 آبان 1392 01:00
what do you know from me?ya? I can't can't can't when you are concierge I wish I was god untill Voluntary me you were dad no I wish I was god untill Voluntary me you were love no I wish I was god untill Voluntary me you were Dictatorship known mom I love you; don't let I lose you too Give me a break from this prison,...
-
برای شکمجان
پنجشنبه 9 آبان 1392 00:18
از اونجا که آقا عطاری ممنوعات دادهاند و همچنین گفتهاند و ماهی و جوجه و مرغجات بخورید و کدوحلواییجات و این حرفا رفتم تو سایتها و وبلاگهای آشپزیجات هی بگرد و هی بگرد و هی بگرد هی عکس بگیر هی عکس بگیر و هی عکس بگیر هی ذخیره کن و هی ذخیره کن و هی ذخیره کن باید دیگه کمکم خودم هم دست بهکار آشپزی بشم خدایی ظلمه...
-
عسل
سهشنبه 7 آبان 1392 20:00
از همینجا اعلام میدارم: پوست خود را توسط خود کندیم عسل گذاشتم
-
پیرو پستهای سلامتی قبلی
یکشنبه 5 آبان 1392 23:19
اینجانب در ادامۀ سلامتباشیمان دوباره رفتم... نتیجهش این شد: 1. شام میوه بخورید با سوپ رقیق 2. یک فنجان عرق شاهتره ( عرق شاتره ) و یک قاشق مرباخوری سرکه سیب طبیعی( 1 و 2 و 3 ) مخلوط کرده و با 2عدد از کپسول لاغری شبها بخورید 3. از ماکارونی، شیرینی، شکلات، سس، قند، نبات، شکر، سیبزمینی، نوشابه، فستفود پرهیز کنید 4. از...
-
شکر
شنبه 4 آبان 1392 19:52
خدایا... میترسم بگم شکرت بابت این زندگی؛ فکر کنی دارم بهت تیکه میندازم شاکی بشی ..!
-
بی فایده
جمعه 3 آبان 1392 00:02
زعفرون خوردم بستنی خوردم فایده نداشت
-
عید غدیر
پنجشنبه 2 آبان 1392 14:29
تولد عید شما مبارک در غدیر پیامیست برای آنها که در راهند؛ تا اگر رسیدهاند ثابتقدم بمانند، و اگر نزدیکند سریعتر بتازند و اگر غایبند بپرسند و تحقیق کنند تا از تمامیت راهی که انتخاب کردهاند محروم نمانند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آبان 1392 15:00
عقربه های ساعت رو 12عدد میچرخند و حرفای من هم
-
مقایسه دایی و من
یکشنبه 28 مهر 1392 23:24
وقتی نوشتههای داییم رو میخونم با خودم میگم ای سخیف نویس ای جمله درست ننویس خب مگه مجبورت کردن بنویسی وقتی بلد نیستی؟! بعدش میزنم به مشنگی و میگم ها که مجبورم پس نه
-
تولد یک وبلاگ
شنبه 27 مهر 1392 23:18
دایی هاشم داییجان دایی بزرگ من هستند حالا از خاطرات و شعرهاشون وبلاگی ساختن
-
تشکّر
شنبه 27 مهر 1392 00:37
پسرخاله جونم شوهرخواهر عزیزم
-
پنهان
شنبه 27 مهر 1392 00:17
خواهر گرامی هیچوقت از کامپیوترو اینترنت سر در نمیآورد و هیچ علاقهای هم ندارد که سردرآورد خلاصه اینکه همیشه سرش نق میزدم ولی حالا خدا رو شکر میکنم میخواست با لپتاپم وارد فیسبوکش بشه اومد تو وبم: بهم میگه چیجوری برم فیسبوک؟اومدم تو این جوجهها... من رو میگین... احساس خودکشی که مطلبای قبلیم چی بودن و یادم نمیومد و...
-
حوصله
چهارشنبه 24 مهر 1392 21:43
امروز جسمم خیلی بیادبانه کسله دو نفر هم لطف کردن اومدن مهمونی تو اتاقم که این کسلی رو چند برابر کرده: یکیشون خیلی پرحرف و جفنگگو اون یکی هم فضول و دوبههمزن دوست دارم فقط بخوابم
-
اینجانب در جشن عروسی یا دامادی برادرجان
سهشنبه 23 مهر 1392 13:23
-
در راستای عروسی
یکشنبه 21 مهر 1392 23:57
-
:)
پنجشنبه 18 مهر 1392 21:15
-
یک حرکت لذتبخش
چهارشنبه 17 مهر 1392 00:10
امروز در یک حرکت پیچشی رفتم پروما و برای خودم در راستای دامادی برادرجان و ست کردن یک لباس مهمونیپوش رفتم خوشگلجات خریدم: شیک و خوگشل نیستن، پولمان در همین حد بود این دو تا ساپورت( همان جوراب شلواری کودکی خودمان) رونمایی شدند و این تل این مخلفات رو هم از آنجا که تا به حال کار نکردهایم با خودم قرار گذاشتم آرایشگاه...
-
باران
دوشنبه 15 مهر 1392 23:59
بر شرب بیپولک شب شرابههای بیدریغ باران... در کنار ما بیگانهای نیست در کنار ما آشنایی نیست خانه خاموش است و بر شرب سیاه شب شرابههای سیمین باران پ ن: نمیدونم چرا! ولی حالم خوبه
-
توجه توجه
یکشنبه 14 مهر 1392 23:29
اینجانب سوره بانو اعلام آمادگی معشوقه بودن میکنم البته از نوع محضری و عقدی پ ن: فقط محض اعلام آمادگیست دوستان فکر دیگری نکنید